زبان و فرهنگ
سهیل دانش زاده؛ بهروز محمودی بختیاری
چکیده
در شش دهۀ اخیر توصیف مصادیق جنسیتزدگی در زبان و ارزیابی انتقادی این مظاهر گسترش چشمگیری یافته است. انگیزۀ نظری این توجه کمسابقه این مدعای زبانشناسی انتقادی است که بر حسب آن رویدادهای زبانی، همزمان، مولّد و فراوردۀ ساختارهای اجتماعیاند و الگوهای حاکم بر بازنماییهای زبانی بالقوه متأثر از علایق گروههای اجتماعی مسلط هستند. ...
بیشتر
در شش دهۀ اخیر توصیف مصادیق جنسیتزدگی در زبان و ارزیابی انتقادی این مظاهر گسترش چشمگیری یافته است. انگیزۀ نظری این توجه کمسابقه این مدعای زبانشناسی انتقادی است که بر حسب آن رویدادهای زبانی، همزمان، مولّد و فراوردۀ ساختارهای اجتماعیاند و الگوهای حاکم بر بازنماییهای زبانی بالقوه متأثر از علایق گروههای اجتماعی مسلط هستند. در چارچوب چنین نگرشی است که ردیابیِ مصادیق جنسیتزدگی، به عنوان یک گرایش اجتماعی، در شیوههای کاربری زبان اهمیتی برونزبانی مییابد. جستوجوی نابرابری جنسیتی در آن دسته از فراوردههای زبانی که درآمیخته با فرهنگ عامه هستند، میتواند سرنخهای قابلاعتنایی از نظم اجتماعی مولد آنها به دست دهد. جوک را میتوان یکی از مصادیق پیشنمونهایِ چنین فرآوردههایی دانست. این پژوهش نیز میکوشد در چارچوب بصیرتهای زبانشناسی انتقادی و با نظر به کردارِ اجتماعی برسازندۀ جوک فارسی مصادیق جنسیتزدگی گفتمانی را در زبان- فرهنگ جوکگویی فارسی شناسایی، شمارش و تبیین کند. به منظور دستیابی به این هدف نُه شاخص جنسیتزدگی متناسب با ویژگیهای این گونۀ گفتمانی خاص استخراج شدند و در پیکرهای متشکل از جوکهای محبوب فارسی وارسی گشتند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مظاهر گوناگون جنسیتزدگی در زبان-فرهنگ جوکگویی فارسی فراوانیِ قابلاعتنایی دارند؛ افرونبراین، این نتیجه حاصل شده است که جنسیتزدگی در جوک منحصر به بهرهبرداری از درونمایههای جنسیتزده به عنوان عوامل خندهآفرین نیست و مظاهر زبانی- ساختاری جنسیتزدگی گفتمانی در کلیّت جوک فارسی و فراتر از محدودۀ جوکهای جنسیتزده حضوری چشمگیر دارند.
زبان و ارتباطات
مجید رحیمی جعفری؛ بهروز محمودی بختیاری؛ حمیدرضا شعیری
چکیده
با توجه به پیدایش نظریۀ بینارسانهای در چندسال اخیر، هدف این مقاله، ترسیم وضعیت خرد شدن فضای گفتمانی تئاتر به چند فضای رسانهای و خوانش اشکال مشارکت آنها در تئاتر از طریق مطالعۀ کارکردهای بینرسانهای آن است. در ارتباط بین-رسانهای و مواجهۀ رسانههای میهمان و میزبان فضای ارتباطی شکل میگیرد. در این فضای ارتباطی و رسانهای، ...
بیشتر
با توجه به پیدایش نظریۀ بینارسانهای در چندسال اخیر، هدف این مقاله، ترسیم وضعیت خرد شدن فضای گفتمانی تئاتر به چند فضای رسانهای و خوانش اشکال مشارکت آنها در تئاتر از طریق مطالعۀ کارکردهای بینرسانهای آن است. در ارتباط بین-رسانهای و مواجهۀ رسانههای میهمان و میزبان فضای ارتباطی شکل میگیرد. در این فضای ارتباطی و رسانهای، ممکن است ویژگیهای اولیه حفظ شود یا به موقعیت یا گفتمان جدید گذار کنیم. در این راستا به تعاریفی چون روابط و ارجاعات رسانهای، ترکیب رسانهای، چندرسانهای، ترارسانهای و بینارسانهای به صورت مجزا خواهیم پرداخت و علاوه بر تحلیل هریک از این وضعیتهای گفتمانی، تفاوت آنها را شرح خواهیم داد. مفهوم بینارسانهای پس از پیدایش، همواره در تقابل با بینامتنیت قرار داشت و گاه برخی از مناسبات متنی و رسانهای به اشتباه با یکدیگر خلط میشدند. حال، پس از بحث در مورد پیدایش نظریۀ بینارسانه، جایگاه آن را در تحلیل گفتمان هنر و رسانه، در عصر گسترش تکنولوژی، با تکیه بر برخی نمایشهایی که از سال 1390 تا 1395 بر روی صحنه رفتهاند، مشخص خواهیم کرد